امیر جونمامیر جونم، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره
آدینا جونمآدینا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

شاهزاده و پرنسسم

آدی جون و پارک و تولد...

سلااااام به همه ی دوستای خوبم... یک هفته پیش وبلاگه جوجوها رو آپ کردم اما متاسفانه همش پریدددد   حالا بریم سراغه نفسای خاله..خاله مهتاب که تا فرصتی گیر میاره ازشما جوجوها عکس میگیره،آدی جون که فعلا نی نیه نمیتونه اعتراض کنه ولی امیر گاهی اوقات که منو دوربین به دست میبینه فرار میکنه،البته بیشتر اوقات اگه دورش خلوت باشه و همبازی نداشته باشه همکاری میکنه و خودش میاد ژست میگیره..خاله به فدات عزیزدلمممم...   خب حالا بریم سراغ تولد مامان طاهره..4شنبه ششم خرداد تولد مامانی امیر و آدینا بود،بابایی هم اصلا به روی خودش نمی اورد که تولد طاطاجونه..4شنبه وقتی رفتن خونشون باباحسین زنگ زد به خاله حدیثه و هماهنگیه یه تولد و سورپ...
18 خرداد 1394

3 ماهگی...

سلااااام خاله مهتاب اومد با عکس های 3ماهگیه پرنسس کوچولوی خونه ی ما.... قبل از عکسها از جیگرتر شدن امیرجونم و آدینا جونم بگم که هر روز جیگرتر از دیروز میشن..اول از امیرم بگم که جدا از حساسیتاش نسبت به ابجیش هم خیلی ابجیشو دوس داره و هم ذوقش رو داره و خیلی هم تو نگهداریه آدی جون به مامانش کمک میکنه و هرکی رو میبینه سریع با ذوق تعریف میکنه که ابجیش خیلی به امیر میخنده و با امیر میخواد حرف بزنه و بهش میگه (حنقووو...حنقووو)..خاله به فدای حرف زدنت بره مخمل خانومم.. توام از الان فهمیدی داداشی چقدر مهربون و پاکه که فقط با اون حرف میزنه... از پرنسسم که هرچی بگم کم گفتم..تا صدای داد بشنوه یا احساس غریبگی کنه سریع با تمام وجود بغض میکنه که اد...
3 خرداد 1394
1